با خودم فکر می کردم ، اگر انسان ها در انتخاب نوع مرگ شان اختیار داشتند ، چه نوع مرگی را برمی گزیدند ؟
به نظرم بیشتر مردم مرگی راحت و در خواب را انتخاب می کردند ؛ تا نفهمند چه اتفاقی در حال رخ دادن است !
شاید عده کمی هم مرگ بر اثر بیماری را انتخاب کنند ؛ به این دلیل که در مدتی که در بستر بیماری اند بستگان شان خود را برای مرگ شان آماده می کنند و شوکه نمی شوند !
اما من مرگ باشکوه را انتخاب می کنم ؛
زندگی هدیه ای است الهی و بسیار زیبا ، جاده ای یک طرفه ؛ پایان چنین رویدادی قطعا باید زیبا و شکوهنمد باشد ؛
زندگی همچون یک قطعه موسیقی یا یک رقص است ،
و باید زیبا و دلنشین به پایان برسد .
مرگ آخرین بازی هر کس در صحنه زندگی است .
این قانون حیات است .
شما چه نوع مرگی را می پسندید ؟
کلام قلمی است که به آن میتوان سرنوشت را رقم زد پس بدان چه میگویی و خوبترین را بگو تا خوبترینها بر تو واقع شود.
زندگی سراسر تکرار است ،
تکرار دلتنگی ها ، شکست ها و پیروزی ها ،
گاهی کسالت بار ،
گاهی تلخ ،
گاهی شیرین و شورانگیز ( قصه عشق )
شاید تنها تکرار در زندگی که همواره تازه و نو می باشد قصه تولد یک عشق است ،
عشق شوری در نهاد ما نهاد
جان ما در بوته سودا نهاد
براستی این عشق چیست ؟
عارفان گویند که عشق موهبتی الهی است که از جانب خدا به ما داده می شود !
جوانی نزد عارفی رفت تا براه طریقت رهنمونش شود ، عارف پرسید : عاشق شده ای ؟ جوان گفت : نه ، عارف جواب داد برو هر زمان عاشق شدی بیا که در این طریقت غیر عاشقان را راه نیست .
عشق آخرین آزمون پیر سمعان بود ، چرا که تنها عشق را تجربه نکرده بود .
عشق گذر از "من "است .
عشق گداخته شدن در کوره الهی است .
رابطه کودک به کودک در روابط اجتماعی ، خانوادگی و عاطفی یکی از ارکان داشتن سلامت روان است .
بودن در کنار برخی از آدمها بسیار دلچسب و نشاط آور است زیرا ارتباط کودک به کودک به خوبی برقرار می شود .
افرادی که کودک درون شاد و بانشاطی دارند زندگی از درونشان می جوشد .
اگر در ارتباط با عزیزان و بخصوص همسرتان احساس لذت و شادی نمی کنید ، سعی کنید ارتباط کودک درون خود با کودک درون طرف مقابل را برقرار کنید ، این تنها ارتباط شاد و صمیمی است .
افسردگی ارمغان دنیای مدرن ؛
چرا با وجود این همه پیشرفت و ارتباطات گسترده و رفاه ، آمار افسردگی این همه بالاست ؟
بخصوص در جوانان و افراد میانسال و زنان !
یکی از دلایل افسردگی زنان میانسال بزرگ شدن بچه هایشان است .آنها قدرت را از راه کنترل بچه هایشان به دست می آورند ؛ و زمانی که بچه ها مستقل شده و خانواده را ترک می کنند دچار سندرم " آشیانه خالی " می شوند .
دلیل دیگر این است که زنان ایرانی در روابط و در زندگی محدودیت بیشتری دارند و منابعی که ار آن قدرت و امنیت کسب کنند بسیار محدودتر از مردان است .
بنابراین بیشتر مستعد افسردگی هستند .
زندگی همواره تلاش در جهت رفع مشکلات و سختی هاست ؛ برای زندگی لازم است که قدرتمند بود .
قدرت از طریق دانستن و آگاهی بدست میاید ، هر چه آگاه تر ، قوی تر .
آگاهی تنها راه رستگاری است .